مهرساممهرسام، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

عشق من و بابایی

بازهم خدا جونم ممنوم

سلام عزیز دل مامان خوبیییییییییییییییییییییییییی الهی قربرونت برم من ببخشید دیر به دیر میام برات بنویسم مامانی این چند وقت حالش خوب نیست برا همین نمیتونم زیاد بیام نت گل خوشکلم دیروز با بابا و مامان جون رفتیم سونو گرافی nt خدا رو شکر همه چی خوب خوب بود شما هم در حال بازیگوشی بودی عزیزممممممممممممممممممم اونقدر ناز بودی آقای دکتر کلی برامون توضیح داد در موردت تازه گفت هنوز نمی تونیم جنسیتت رو تشخیص بدیم یه ماهه دیگه معلوم میشه دخمل خوشکلمی یا پسر عزیزم مامان جون برا من و بابایی هیچ فرقی نمیکنه ما سلامتی تو از همه چی برامون مهم تره خلاصه دیشب من راحتر از هر شب تونستم بخوابم حالا قراره تو هفته آینده هم برم آزمایش غربالگری ان شالله اونم خو...
28 تير 1392

بدون عنوان

سلام امید زندگی من خیلی دلم برا نوشتن تو وبلاگت تنگ شده بود اما نمی تونستم بیام اینجا و از هفته هفته بودن با تو لذت ببرم و برات بنویسم اما حالا با خیال راحت میام اینجا میدونی مامان جون خاله طهورا خدا رو شکر حالش خوب شده و از این بابت خوشحالم اما از شیطونی های شما تو این ماه بگم که مامانی چقدر حالش بد بود اما راضیما نگی غر زدم اصلا من تنها میخوام بدونی که مامان خیلی دوست داره و حاضره به خاطر تو همه چی رو تحمل کنه تو هم از خدا بخواه که  صحیح و سالم بیای تو زندگی من و بابایی یادت باشه که با تمام وجودم دوست دارم راستی مامان جون خاله هم هر روز کلی لباسای خوشکل برات میخرن نمی دونی چقدر ذوق میکنن با اومدنت برا همه شادی آوردی مخصوصا...
3 تير 1392
1